کلبه شخصی

ساخت وبلاگ

ما خونه خریدیم به همین راحتیبه همین سختی با مقادیری وام و قرض فوری از خواهر برادرا و حمایت مامان و بابا ما تونستیم ظرف یک هفته دنبال خونه گشتن یه خونه  ویلایی با متراژ سیصد متر بخریم البته سندش مشاعه و کلی دوندگی داره ولی از اونجایی که کار آروم آروم انجام میشه ملالی نیست واز طرفی ناراحتم بابت داداش کوچیکه که الانه چند ماهه دنبال خونه می گرده و خونه ای که دلش میخواد پیدا نمی کنه و از یه طرف قیمتا به شدت و سرعت داره تغییر می کنه و ارزش پولش داره میاد پایین خداجون یه کاری بکن داداشی زودتر صاحب خونه شه و از این سردر گمی نجات پیدا کنه امروز دپرسم ونمی دونم چرا دو تا از برادر زاده ها کنکور داشتن و ظاهرا هیچ کدوم قبول نشدن نمی دونم چرا بااینکه درسشون اینقدر خوبه قبول نمی شن همسری رفته مشهد واسه درمان و الانه من و دخترک نازم تنهاییم خواهر زاده اومده و من میخواستم دعوتش کنم اما چوب خطش پره و هیچ جای خالی واسه دعوتی من نداره دیشب به اصرار خواهرزادم باهاشون رفتم خونه اون یکی خواهرزاده (دعوت سر خود ) و بعد از شام اسم و فامیل بازی کردیم و جاتون خالی بابت اسمای اجق وجق و غذاهای عجیب و غریبی که انتخاب می کردیم کلی خندیدیم و حال کردیم مدتی بود اینجوری نخندیده بودم شرظ یه بستنی هم باختم و باید به همشون بستنی بدم بعد از ظهری بخرم یادم نره دیگه همینا ...تا بعد کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 32 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 11:47

وااای می دونی چند وقته نیومدی اینجا رها ؟؟؟!!! توی این مدت رفتم توی خونه خودم و پاقدم رفتن به خونه خودم باردار شدم و این جای بسی خوشحالی ست الانه دیگه داره سه ماهم تموم میشه بارداری با اعمال شاقه هرور کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 216 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 12:46

یه لحظه ساکن می مونی ویه نگاهی به پشت سرت می ندازی و یک دفعه متوجه میشی که دقیقا همون جایی وایستادی که دو سال قبل بودی هیچ تغییر نکردی نه خودت آدم بهتری شدی و نه زندکیت پیشرفتی کرده واقعا فاجعه ست دار کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 196 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:42

عین چی وبلاگ خواب کلمه م می اد می خواستم بگم عین خر وبلاگ خواب کلمه م میاد اما مطمین نبودم خرها این موقع وبلاگ خواب کلمه شون میاد یا نه میخواستم بگم عین سگ وبلاگ خواب کلمه م میاد که البته سگا اینموقع پس از یک شب بیداری قطعا وبلاگ خواب کلمه شون میاد خخخخخخ بعد کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 195 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:42

جان عزیزتان !اگر دوستش ندارید ، تظاهر به احساسی بودن نکنید ! من به وقتش از همه ی شما احساسی ترم ! نمی خواهید خوشبختش کنید اگر ،لااقل با دروغهایتان نابودش نکنید ! بیچاره نفر بعد از شما .... تاوان بی عرضه بودن شما را هم او باید بدهد با غرور بی جایتان زندگی را برای دو نفر سخت نکنید !خودتان کنار بروید قبل ازاینکه کسی به جهنمی که شما برایش خواهید ساخت کنار بیاید ! کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : منظور, نویسنده : shab92o بازدید : 214 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:44

پ ن ۱: حال من مثل یتیمی‌ست که هنگام دعابه فراز «بابی انت و امی» برسد... - علی عطری -   پ ن ۲: مگر نمی شود آدم سال‌های بعد را به یاد بیاورد و برای خودش گریه کند؟ - عباس معروفی -   پ ن ۳: نوعی تنهایی در این جهان بسیار بزرگ وجود دارد که آن را فقط در حرکت عقربه‌های یک ساعت می‌توان شناخت مردم خسته‌اند.  کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 202 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:11

حالم بده دلم میخواد گریه کنم احساس می کنم افسرده شدم محیط کارمو دوست ندارم یه همکار جدید هم آوردن که اصلا ازش خوشم نمیاد مغزش خالیه خالیه هیچی بارش نیست خیلی حرف می زنه دلم میخواد لال شه سعی می کنم باهاش حرف نزنم بیشتر اون حرف می زنه من ساکتم دیروز مسئول مربوطه اومد باز برامون رجز خونی کرد و رفت بیشتر از محیط کارم بدم اومد روی اخلاق و رفتارم تاثیر گذاشته ستایش چند روزه مریضه نمی دونم چرا خوب نمیشه امروز هوا باز سرد شده نیمه ابری به همراه وزش باد چتد تا فیلم و سریال ریختم تو فلشم تاا هر وقت وقت کردم نگاه کنم فعلا دارم فصل سه سریال شرلوک هولمز رو نگاه می کنم از فیلمای پلیسی جنایی معمایی فوق العاده خوشم میاد و شخصیت شرلوک به خاطر هوش بالاش برای من بسیار لذت بخشه چند تا سریال دیگم ریختم که وقت کنم نگاه می کنم آخر هفته احتمالا مهمان دعوت کنم نمی دونم احساس بیماری می کنم با همسری چند وقته به شدت کنتاکت دارم توخونه همش باهاش بد حرف می زنم می توپم مقصر منم می دونم من خیلی خیلی بد شدم من خود شیطان شدم خدا بهم رحم کنه حالم بده ..... کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 8:08

سرما خوردم شدید دیروز اداره نیومدم که استراحت کنم کلی هم دمنوش های مختلف واسه خودم درست کردم نوشیدم بعلاوه یک ظرف بزرگ سوپ جاتون خالی امروز اما مجبوری اومدم ولی حالم بده واسه سرماخوردگی حداقل سه روز بایداستراحت کرد اما اداره شلوغه نمیشه در نتیجه الانه اداره هستم کف آشپرزخونه نشست کرده دیروز صاحبخونه تماس گرفت و گفت امروز یکی رو میاره ببینه باید چیکار کنیم احتمالا یه کم گل بازی در راه داریم بدم میاد ولی چاره ای نیست داداشی اسباب کشی کرد به یه خونه جدید اما چون بیمار بودم نرفتم کمکش دیروز یه قرمه  سبزی درست کردم ماه شد همسری خیلی تعریف کرد اما ستایش لب نزد بهش منم گفتم حالا که نهارتو نخوردی تا شب از برنامه کودک و گوشی خبری نیست اونم قبول کرد خیلی خیلی بد غذا شده نمی دونم چیکار کنم میخوام برم کلاس یوگا فکر کنم واسه تمدد اعصاب خوب باشه از هفته دیگه به خودم قول میدم برم باید یه کاری بکنم ..... راستی یه چیز دیگه من اگه میگم اعصابم خورده قطعا به خاطر پر....دی نیست چرا همه چیزو به این قضیه ربط میدین ؟؟!؟!؟ دفعه آخرتون باشه     کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 202 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 8:08

سلام شاعر میگه من آنچه گفته اند و شنیدید نیستم یک عمر با هویّت مجهول زیستم از بس که با نقاب خودم خو گرفته ام چندی ست سخت برده ام از یاد کیستم ! یه شاعر دیگم میگه برای آن چه که دوستش داری از جان باید بگذری بعد ... می ماند زندگی و آنچه که دوستش داشتی ... یکی دیگشونم میگه آخرین پرنده را هم رها کرده ام امّا هنوز غمگینم !  چیزی در این قفس خالی هست که ... آزاد نمی شود ... واین یکی هر چه می دوم با گمانِ ردّ گام های تو گم نمی شوم ... راستی ! در میان این همه اگر تو چـــــــقدر بایدی !     همین دیگه بای ....       کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 8:08

امروز مسابقه طناب کشی داریم از واحد مام گروه تشکیل دادن اما من برخلاف سالای قبل که شرکت می کردم این دفعه شرکت نکردم حالم خوش نیست   ولی قصد دارم واسه تشویق و تنوع و اینا برم ستایشم ببرم اما توی مسابقات دارت شرکت می کنم ببینم چی میشه صبح ساعت پنج و نیم پاشدم واسه نهار ماکارونی درست کردم چند وقته بنا به مسائلی با همسری کنتاکت دارم درگیرم باهاش گاهی می گم بیخیال قضیه شم اما وقتی رفتاراشو می بینم حرص می خورم شدید شب جمعه غروب یه بحث اساسی باهاش کردم بعدم از شدت ناراحتی از خونه زدم بیرون ساعت شش بود همسری گفت وایستا با هم بریم گفتم نه تنهایی و پیاده مسیرو رفتم باید می رفتم خونه پدر شوهرم وقتی رسیدم همسری رسیده بود اعصابم خیلی آروم شده بود قدم زدن چقدر خوبه عین دو تا آدم متشخص انگار که هیچ اتفاقی نیوفتاده با هم برخورد کردیم سعی می کنم بیخیال باشم اینقدر غصه نخورم ولی نمیشه کلا آدم غصه خوری هستم کاش همسری کمی منطقی تر و قوی تر با این مسئله برخورد می کرد از مردای ضعیف بدم میاد از مردای ناامید هم بدم میاد بگذریم خدا همه رو عاقبت بخیر کنه به منم کمک کنه .......................................... کلبه شخصی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shab92o بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 8:08