کلبه شخصی

متن مرتبط با «محکومه ی شب پرگناه pdf» در سایت کلبه شخصی نوشته شده است

دزدی ...

  • پ ن ۱: حال من مثل یتیمی‌ست که هنگام دعابه فراز «بابی انت و امی» برسد... - علی عطری -   پ ن ۲: مگر نمی شود آدم سال‌های بعد را به یاد بیاورد و برای خودش گریه کند؟ - عباس معروفی -   پ ن ۳: نوعی تنهایی در این جهان بسیار بزرگ وجود دارد که آن را فقط در حرکت عقربه‌های یک ساعت می‌توان شناخت مردم خسته‌اند.  , ...ادامه مطلب

  • خبیثانه

  • همکار جدیدمون یه جوریه خیلی حرف می زنه گاهی دلم میخواد واقعا بهش بگم ساکت شه ولی ..... بد لباس می پوشه آخه کی با مانتو شلوار پارچه ای کفش کوه نوردی می پوشه یا ازین ورزشی خیلی پتو پهنا تازه پاچه های شلوارشم خیلی درازه تاحالا چند دفعه گفتم بهش این کفشا رو نپوش کوگوش شنوا آخه بدبختی اسپورتاشم اسپورت نیست مثل بچه آدمم خانمی نمی پوشه شش برابر منم پول خرج می کنه ها ولی ایییییییییی بگذریم از صبح اداره آب نداشت ایرانسلم قطع بود هوا آفتابی شده همکارا هی میخواستن برن سرویس نمی تونستن آخه آب نبود شکر خدا من از این مشکلات ندارم گاهی تاخود ساعت سه هم نمی رم طرفای سرویس بااینکه مایعات زیاد می خورم ولی این دوتاهمکارم طبعشون سرده به گمانم زیاد میرن خخخخخخخ  , ...ادامه مطلب

  • ریلکسیشن

  • نگاه نکنید من امروز هی میام پیام میدم سرمون خلوته بعضی از مسئولین نیستند فلذا ما داریم نفس می کشیم اینقدر سرده تنبلیم میاد برم بانک باید به آبجی خوشگله هم زنگ بزنم بیاد یکی از نماینده های یکی از شرکتا هی میاد بنده خدا نه ماهه حقوق کارمنداشو نداده چقدر ناراحتم ما یه ماه حقوق نگیرم زندگیمون کن فیکون میشه حالا فکر کن نه ماه حقوق نگیری خیلی بده از صبح تا حالا چهار فقره چای کمرنگ داغ خوردم ولی باز دلم میخواد میشه بعضی از این آقایون  ارباب رجوع یه کمی کمتر عطر و ادوکلن بزنن آخه بوی تند آزار دهنده است ! نمیشه بهشون گفت ایییییییی  ,ریلکسیشن,ریلکسیشن موزیک,ریلکسیشن چیست ...ادامه مطلب

  • نی نی

  • دلکم به شدت نی نی می خواد ولی خدا نمی دونم چرا نمیده می دونم یه خیری توش هست ولی خب آخه خدا دلت میاد ؟! به من ندی ؟!!! می دونم که میدی ولی خب یه کم دست بجنبون من داره سنم میره بالا ها !!!! آخه من چند تا می خوام با یکی که کارم راه نمی افته !خخخخخ بااینکه بارداری من از نوع خطرناکه و می دونم خیلی اذیت میشم ولی خب همینکه هی ستایش میره بیرون و خواهر بردارارو باهم میبینه بعد میاد خونه و گریه می کنه و باهام دعوا می کنه که چرا براش آبجی نمیارم و یا چرا نی نی شو کشتم ! و از خودم مراقبت نکردم که سالم به دنیا بیاد اعصابم خورد میشه فکر میکنه دفعه پیش من عمدا آبجیشو کشتم اصلنم یادش نمیره هر چند وقت یه بار همش میگه حالا نمیشد این بیماری باکلاسو من نمی داشتم ؟! بگذریم   پی نوشت : می نویسم خط به خط فریاد قلب خسته را ، شهر امشب از صدای شعرهای من کر است ....  ,نی نی سایت,نی نی,نی نی بان ...ادامه مطلب

  • راهنمای خانواده

  • دقت کردم تازگیا آستانه صبرم خیلی اومده پایین زود از کوره در میرم و عصبانی می شم و نتیجشم دادو بیداد و ایناست بخصوص در خق ستایش دخترم اونم کم نمیاره و عکس العمل نشون میده که می دونم نتیجه رفتار خودمه هر وقت باهاش خوب و منظقی رفتار کردم اونم رفتارش خوب و منطقی بوده دیروز بعداز ظهری ازاداره با همکارم رفتیم سفره ختم صلوات تا پنج اونجاو بودیم خوب بود خوش گذشت فکر کنم هفتصد هشتصد تایی تونستم صلوات بگم بعدم با ظرف شله زرد برگشتم خونه یه کم حلیم نذری گرم کردم و خوردم بعدم با همسری جوفراست راهنمای خانواده رو نگاه کردم خیلی آموزنده است اینجوری بود که واسه بچه هایی که مسئولیت قبول نمی کردن یه برنامه کاری می نوشت و بهشون می گفت خودتون انتخاب کنیددوست دارید چه کاری رو انجام بدید اونا انتخاب می کردن و انصافا" هم انجامش میدادن منو ستایشم بعد از تمام شدن فیلم  یکی دوتا کاغذ و قلم دست گرفتیم و کارایی که دوست داشتیم طرف مقابل انجام بده نوشتیم بعدم بلند شدیم و همه اون اکارایی که بهمون محول شده بود رو انجام دادیم جالب بود تو یکی از کارایی که دخترم برام نوشته بود انجام بدم مهربان بودن بود ینی من خیلی بد اخ,راهنمای خانواده,راهنمای خانواده جو فراست,راهنماي خانواده ...ادامه مطلب

  • در مسیر سرویس

  • چقدر ازین مغازه دارای مسنی که وقتی از جلوی مغازشون ردمیشی مبینی در مغازشونو آب وجارو کردن وبوی نم خاک به مشامت میرسه خوشم میاد  پسره سه چهار سالش بود توکوچشون تنهایی کنار تیر برق وایستاده بود بلوز شورت نظامی تنش بود یه کیف کوچیکم پشتش بود وقتی راننده سرویس از کنارش رد شد گویا میشناختش براش بوق زد پسرک هم خیللی بزرگ منشانه عین ادم بزرگا براش دست بلندکرد خوشمان آمد منم ازین پسر کوچولوهای بزرگ میخوام خوب !!!!خخخخخخ باید کارت ملیمو از خونه میآوردم کار بانکی داشتم یادم رفت ایییییییییی     دلم میخواد چشمامو لیزر کنم ولی میگن باید شماره چشمت تایکسال ثابت ب, ...ادامه مطلب

  • روز مرگی

  • میگما کسی میدونه بچه ها از چه سنی می تونن قهوه بخورن !!؟ من هروقت بعداز ظهراقهوه می خورم  اونم میخواد گاهی ه م بدون اجازه واسه خودش درست میکنه ضرر که نداره داره ؟!؟ یه واحد دیگه منتقل شده واحد ما فکر کنم کاری اونام بیوفته گردن من چقدر بد  ستایش خانمو باید ببرم دکتر ازش مجددا آزمایش بگیرم  ببینم هنوزم بدنش کلسیم دفع میکنه  خیلی هم خون دماغ میشه نگرانم  دلم به شدت چایی میخواد دوتا از صبح تاحالا خوردم ها ولی بازم میخوام  ه گمانم بدنم کم آب شده یه چند وقته به خودم نمیرسم  وقت نمی کنم  فردا روز دانش آموزه فکر کنم باید یه چیزی برای دخترکمبخرم  حالا چی بخرم   ,روزمرگی,روزمرگی به انگلیسی,روزمرگی یا روزمرگی,روزمرگی سرور,روز مرگی از بابک جهانبخش,روز مرگی های من,روز مرگی متن,روز مرگی چیست,متن روز مرگی جهانبخش,اهنگ روز مرگی ...ادامه مطلب

  • موج منفی

  • یکی از ارباب رجوعهای اقا هست از یه واحد دیگه  به شدت ازش بدم میاد اصلا نمیخوام ببینش نمی دونم چرا  سرشار از موج منفیه  ینی این میاد اتاقمون من دلم میخواد تواتاق نباشم  اینقدر که ازش بدم میاد  ازدیروز دوسه بار اومده هیچ رفتار بدی هم نداره ولی من بدم میاد همینجوری بی دلیل بگدریم  اینقدر که از تلفن اتاقمون بدم میاد از هیچ وسیله دیگه ای بدم نمیاد بسکه زنگ می خوره فعلا که خودمم سرشار از انرژی منفی ام مگه نه !!!!!            ,موج منفی,موج منفی چیست,موج منفی افراد,موج منفی مهدی احمد وند,موج منفی احمد وند,موج منفی شبکه خبر,موج منفی من وتو,موج منفی اشکان,موج منفی مهدی احمدوند 320,موج منفی 320 ...ادامه مطلب

  • سرویس

  • سرصبحی از سرویس جاموندم  زنگ زدم راننده سرویس کجاست گفت رد شدم ولی بمون الانه میام دنبالتون منم از خدا خواسته وایستادم  این هفته دوروز پشت سرهم رفتم با معلم ستایش حرف زدم دیروز واسه خاطر درس ومشقش که نخونده بود وننوشته بود  رفتم به خانمش گفتم باهاش برخورد کنه امروز م چون متوجه شدم بعضی از مباحث فارسی مثل مترادف و متصاد رو نمی فهمه باز رفتم بهخانمش گفتم براش بیشتر توصیح بده در نتیجه این دوروز رو از سرویس جاموندم  خیلی نگران درس ستایشم      میترسم عقب بمونه  بگذریم مامان بابا رفتن مشهد ومن دلم گرفته  همین   ,سرویس خواب,سرویس طلا,سرویس خواب نوزاد,سرویس خواب نوجوان,سرویس خواب کودک,سرویس چینی,سرویس طلا سفید,سرویس خواب آپادانا,سرویس قابلمه گرانیتی,سرویس آشپزخانه ...ادامه مطلب

  • بی حسی

  • سلام اینچند وقته نمی دونم چرا حس نوشتن ندارم !! من تنبل شدم ! اداره شلوغ شده ! کارا خونه زیاد شده ! همشون ! هیچ کدوم ! گزینه سه خخخخخ بگذریم سرصبحی حلیم گرم خوردم یکی ازو احدا زیارت عاشورا داشت ما که نرفتیم ولی زنگشون زدیم برامون بیارن بسیار خوشمزده بود نوش جونمون واقعا این ماه حیلی بی پول شدم خییلی ها ینی کلی باید پول خرج کنم تا وضعیت مالیم به سر و سامان برسه خوش بحالم دندونم درد میکنه تنبلیم میاد برم دندون پزشکی ولی همین روزا باییید برم چاره ای نیست بفرما چایی.....   مهدی فرجی میگه : دل عزیز که سرگرم کشتنم هستی ! چه کرده ام که تو اینقدر دشمنی با من !!!!؟,بی حسی دست و پا,بی حسی پا,بی حسی,بی حسی سمت چپ صورت,بی حسی دست چپ,بی حسی دست راست,بی حسی انگشتان پا,بی حسی کف پا,بی حسی انگشتان دست راست,بی حسی موضعی برای اپیلاسیون ...ادامه مطلب

  • محکومه

  • بسیار خسته ام از صبح تا حالا یکسره کار کردم خداکنه دیگه ارباب رجوع نیاد چون وجدان کاریم اجازه نمیده بهش بگم برو فردا بیا ! بگذریم بالاخره مسافرا رسیدن شهر از گرفتگی در اومد اما دل من همچنان غمگینه نمی دونم چرا دیشب نزدیک به دو ساعت و اندی فقط شهرام ناظری گوش دادم با پسرش خیلی قشنگ بود اما مونده تا پسر به پدر برسه صدای پدر خیلی دلنشین بود بسی لذت بردم دیشب برای اولین بار دلم می خواست یه مرد باشم و نه یک زن آخه ساعت نه شب به شدت دلم می خواست تنهایی توخیابونای شهرم قدم بزنم اما نمیشه برای یک خانم مقدور نیست خطرناکه مرده شور این مملکتو ببرن که یه خانم اینقدر,محکومه ی شب پر گناه,محکومه شب پرگناه,محکومه شب پر گناه pdf,محکومه ی بی گناه,محکومه ی شب پرگناه pdf,محکومه شب پر گناه دانلود,محکومه یک شب پرگناه,محکومه شب گناه ...ادامه مطلب

  • ویار

  • بازم اداره و اداره و اداره گفته بودم سرم خلوت میشه ؟! بنده خیلی بی جا نمودم که این حرفو زدم بنده خیلی اشتباه کردم عامو اینقدر شلوغه من جنازه میرم خونه ای بابا زندگیه ما داریم دیشب ستایشو بردم دکتر مریض شده بچم دارو داد یه سری آزمایشات هم نوشت که انجام بدیم از اونجام رفتیم یه مغازه لوازم آشپزخونه جناب همسری هر چی دلش خواست خرید هر چی میگفتم بسه دیگه پول نداریم می گفت اینم لازمه خانم اینم لازمه خانم و در نتیجه صدهزار تومن خرید کردیم فروشنده که یه خانم بود فکر کنم تاحالا کیسی مثل همسر من ندیده بود آخه همیشه آقایون به خانما می گن بسه دیگه نخر این دفعه من بو,ویار,ویار حاملگی,ویار بارداری,ویار ترشی,ویزارد,ویزارسین,ویزارسین چیست,ویار بارداری پسر,ویار چیست,ویارئال ...ادامه مطلب

  • فکر مشغولی ...

  • از صبح تا حالا پنج شش تا چایی خوردم اما بازم چایی میخوام یه صبحونه دبشم خوردم جای شما خالی یه چند وقته دلم میخواد برای یه نفر یه کارای انجام بدم خیلی دلم می خواد ولی پول میخواد کاش وسعم می رسید ینی یه پولی از حقوقم می موند می رفتم یه وام دیگه هم برمیداشتم و اون کار رو برای اون شخص خاص انجام می دادم همه قسطاشم خودم می دادم والا ولی الانه باید صد دویست تومنم از همسری بگیرم قسطای وامها رو صفر کنم ولی خیلی دلم می خواد این کار رو انجام بدم چند وقته فکر مو مشغول کرده ....,فکر مشغولی,مشغولیت فکر,درمان فکر مشغولی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها