محکومه

ساخت وبلاگ
بسیار خسته ام

از صبح تا حالا یکسره کار کردم

خداکنه دیگه ارباب رجوع نیاد چون وجدان کاریم اجازه نمیده بهش بگم برو فردا بیا !

بگذریم

بالاخره مسافرا رسیدن

شهر از گرفتگی در اومد

اما دل من همچنان غمگینه

نمی دونم چرا

دیشب نزدیک به دو ساعت و اندی فقط شهرام ناظری گوش دادم با پسرش خیلی قشنگ بود اما مونده تا پسر به پدر برسه صدای پدر خیلی دلنشین بود

بسی لذت بردم

دیشب برای اولین بار دلم می خواست یه مرد باشم و نه یک زن

آخه ساعت نه شب به شدت دلم می خواست تنهایی توخیابونای شهرم قدم بزنم اما نمیشه برای یک خانم مقدور نیست خطرناکه

مرده شور این مملکتو ببرن که یه خانم اینقدر احساس امنیت نمی کنه که بتونه هر ساعت از شبانه روز به تنهایی بره یه قدمی بزنه یا هر کاری دلش میخواد بکنه برن بمیرن این مسلمونا !!!!

دلم میخواد یه مدت کوتاه به هیچ چیز فکر نکنم

هیچ دلمشغولی نداشته باشم

یه مدت دختر و شوهر و خونواده و همه چیز رو فراموش کنم

خودم باشم و خودم

واقعا دلم یه کم تنهایی میخواد

اما مقدور نیست

مقدور نیست

ما محکومیم

ما زنها

اصلا اعصابم خورده ولش کن

......

......

........

پی نوشت : تنهایی شاخه درختی است پشت پنجره ام ،گاهی لباس برگ می پوشد ،گاهی لباس برف اما ..... همیشه است !!!!

پی نوشت 1: منحصر شد همه دارو ندارم به جنون - به چه ره خرج کنم اینهمه دارایی را !؟!؟

 

 

کلبه شخصی...
ما را در سایت کلبه شخصی دنبال می کنید

برچسب : محکومه ی شب پر گناه,محکومه شب پرگناه,محکومه شب پر گناه pdf,محکومه ی بی گناه,محکومه ی شب پرگناه pdf,محکومه شب پر گناه دانلود,محکومه یک شب پرگناه,محکومه شب گناه, نویسنده : shab92o بازدید : 183 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 9:51